*ماه ترین ها*

نیا باران زمین جای قشنگی نیست*من از اهل زمینم خوب می دانم که گل در عقد زنبور است*ولی سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست می دارد

ارسال در تاريخ پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:, توسط saghar

در شهر عشق قدم میزدم گذرم افتاد به قبرستان عاشقان خیلی تعجب کردم تا چشم کار می کرد قبر بود پیش خودم گفتم یعنی اینقدر قلب شکسته وجود داره؟

یک دفعه متوجه شدم  که قلبی تازه خاک شده بود جلو رفتم و برگ های روی قبر رو کنار زدم که براش دعا کنم .

وای چی دیدم ! باورم  نمیشه اون قلب همون کسی بود که چند سال پیش دل منو شکست

ارسال در تاريخ چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, توسط saghar

 

*به شیطان گفتم  لعنت بر شیطان!لبخند زد . پرسیدم *چرا میخندی؟ گفت از حماقت تو خنده ام می گیرد. پرسیدم مگر چه کرده ام؟ گفت مرا لعنت میکنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام.با تعجب پرسیدم پس چرا زمین می خورم؟جواب داد ذات تو مانند اسبی است که هنوز آن را رام نکرده ای.ذات تو هنوز وحشی است. پرسیدم پس تو چه کاره ای؟گفت هر وقت سواری آموختی برای رم کردن اسبت و نابودیت خواهم آمد.!!!!.....

ارسال در تاريخ دو شنبه 7 آذر 1390برچسب:, توسط saghar

یکی بود یکی نبود اونیکه بود تو بودی اونیکه تو قلب تو نبود من بودم

یکی رفت یکی نرفت اونیکه رفت تو بودی اونیکه از پیشت نرفت من بودم

یکی خواست  یکی نخواست اونیکه خواست تو بودی اونیکه نخواست ازتو جدا شه من بودم...

 

 

ارسال در تاريخ یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, توسط saghar

صفحه قبل 1 صفحه بعد